You are currently viewing شکست حزب مودی؛  پیروزی برای دموکراسی هند

شکست حزب مودی؛ پیروزی برای دموکراسی هند


به گزارش اکو ایران، این هفته مجله اکونومیست سرمقاله خود را به تحلیل نتایج انتخابات در هند و پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن برای آن کشور اختصاص داد.

از دیدگاه این نسخه، بزرگترین انتخابات جهان نشان داد که چگونه دموکراسی می تواند به نخبگان سیاسی یک کشور گوش دهد، تمرکز قدرت را محدود کند و سرنوشت کشور را تغییر دهد.

پس از یک دهه قدرت، انتظار می رفت که نخست وزیر نارندرا مودی در انتخابات امسال با قاطعیت پیروز شود، اما در 4 ژوئن مشخص شد که حزب او اکثریت پارلمانی خود را از دست داده و او را مجبور به تشکیل ائتلاف کرد. این نتیجه تا حدی پروژه مودی برای بازسازی هند و سردرگمی سیاست را از مسیر خود خارج خواهد کرد. با این حال، از دیدگاه اکونومیست، هند را به سمت بهتر شدن تغییر خواهد داد.

این نتیجه خطر سقوط کشور به سمت خودکامگی را کاهش می دهد، آن را به عنوان ستونی از دموکراسی تقویت می کند و اگر آقای مودی مایل به پذیرش باشد، مسیر جدیدی را برای اصلاحات باز می کند که می تواند رشد سریع آن را حفظ کند.

هدف حزب بهاراتیا

ماجرا از نتایج انتخابات شروع شد. حزب بهاراتیا جاناتا (BJP) به رهبری آقای مودی قصد داشت تا 370 کرسی از 543 کرسی مجلس عوام این کشور را به دست آورد که بیشتر از سال های 2014 و 2019 بود. اما در عوض آنها فقط 240 کرسی به دست آوردند. بنابراین، آنها کرسی‌های خود را به احزاب منطقه‌ای در مرکز، در اوتار پرادش و فراتر از آن از دست دادند و سیاست‌های مبتنی بر نظام کاست و نگرانی‌های مربوط به اشتغال را آشکار کردند. آقای مودی اکنون برای ماندن در قدرت به شرکای ائتلافی خود که وفاداری آنها تضمین نشده است، متکی است.

برای آقای مودی، این فقط یک شکست انتخاباتی نیست، بلکه رد دکترین او در مورد نحوه اعمال قدرت در هند است. او مردی خارق‌العاده است که در فقر متولد شده، در ایدئولوژی هندو آموزش دیده و با این باور بزرگ شده است که قرار است عظمت هند را بازگرداند. برای آقای مودی، هند قرن ها در اختیار سلسله های اسلامی و امپریالیست های بریتانیا بود و پس از استقلال با سوسیالیسم و ​​هرج و مرج تنوع و فدرالیسم مواجه شد.

برای بیش از یک دهه، پاسخ آقای مودی به این شرایط، تمرکز قدرت بوده است، که به معنای پیروزی قاطع در انتخابات بر بستری است که بر “میهن پرستی هندو” و “پیام افزایش شکوفایی” تاکید می کند. به عنوان نخست وزیر، روش او استفاده از قدرت اجرایی برای خنثی کردن سیاست هایی بود که باعث افزایش رشد و تقویت قدرت BJP می شد.

تغییرات آقای مودی برای هند هم خوب بوده و هم بد. رشد سریع اقتصادی نوید این را می دهد که هند تا سال 2027 به سومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل شود. هند امروز زیرساخت بهتری دارد، یک سیستم رفاهی دیجیتال برای فقرا و نفوذ ژئوپلیتیک بیشتری دارد. با این حال، کمبود مشاغل خوب در کشور وجود دارد، مسلمانان از تبعیض رنج می برند، و در یک لیبرالیسم توهم، BJP نهادها را در اختیار گرفته و رسانه ها و مخالفان را مورد آزار و اذیت قرار داده است.

حزب بهاراتیا مشتاق یک قدرت متحد در هند است

انتخابات امسال می تواند مرحله بعدی راجا (حکومت) آقای مودی را مشخص کند. با اکثریت بیشتر و حضور جدید در جنوب، BJP به دنبال قدرت یکپارچه در سراسر هند در سطوح مرکزی و ایالتی بود. این شرایط می تواند اصلاحات اساسی را تسهیل کند، به عنوان مثال در بخش کشاورزی. اما چنین قدرتی خطر استبداد را نیز افزایش می دهد. بسیاری از اعضای حزب امیدوار بودند که یک هویت ملی یکپارچه بر اساس هندوئیسم و ​​زبان هندی ایجاد کنند و قانون اساسی لیبرال هند را که به نظر آنها یک مفهوم منحط غربی بود، تغییر دهند.

در آن صورت آقای مودی حکومت می کرد، اما هر دولتی روزی به پایان می رسد. اگر BJP و متحدانش دولتی تشکیل دهند، آقای مودی باید ریاست کابینه ای را برعهده داشته باشد که احزاب دیگر را شامل می شود و تحت کنترل پارلمان خواهد بود. این وضعیت برای مردی که همیشه به عنوان یک مدیر ارشد با قدرت بلامنازع برای تصمیم گیری های بزرگ عمل کرده است، شوک بزرگی است.

اما کاهش موقعیت آقای مودی خطراتی نیز به همراه دارد. او می تواند مانند گذشته به ضرب و شتم مسلمانان ادامه دهد. این ممکن است بسیاری از هندی ها را ناراحت کند، اما قدرت او را در پایگاه خود و در بهاراتیا باز می گرداند. از سوی دیگر، یک دولت ائتلافی تغییرات اقتصادی را دشوارتر خواهد کرد. بعید است رشد هند کمتر از نرخ اصلی 6 تا 7 درصد باشد، اما هزینه های رفاهی بالاتر می تواند منجر به کاهش سرمایه گذاری های حیاتی شود. این مشکل افت 6 درصدی بازار سهام را در اوایل توضیح می دهد.

این خطرات واقعی هستند، اما وعده های تبلیغاتی بیشتر از آنهاست. اکنون که اپوزیسیون احیا شده است، بعید است که هند به یک خودکامگی تبدیل شود. حزب بهاراتیا جاناتا و متحدانش نیز فاقد اکثریت لازم برای اجرای تغییرات قانون اساسی هستند. سرمایه گذاران ناامید باید به خاطر داشته باشند که ارزش بیشتر دارایی های آنها بیش از پنج سال آینده است و خطر عقب نشینی دموکراسی فقط آزادی هند نبود. اگر حکومت مستبدان به اعمال خودسرانه قدرت منجر می شد، در نهایت حقوق مالکیت آنها که به آن وابسته بودند از بین می رفت.

سیاست های بازتر نیز نویدبخش رشد اقتصادی در سال 2030 و پس از آن است. این انتخابات نشان داد که هندی ها نه با هویت هندویی خود، بلکه با میل به توسعه متحد شده اند. حل مشکلات بزرگ هند، از جمله نبود مشاغل خوب، مستلزم شهرنشینی و صنعتی شدن سریعتر است که به نوبه خود به تحولات در کشاورزی، آموزش، مهاجرت داخلی و سیاست انرژی بستگی دارد. با توجه به اینکه قانون اساسی مسئولیت بیشتر این حوزه ها را بین دولت مرکزی و محلی تقسیم می کند، تمرکز در دهه گذشته ممکن است به کاهش کارایی منجر شده باشد. بنابراین مرحله بعدی اصلاحات در کشور نیازمند اجماع است.

ایلا مودی

اما سوالی که در نهایت هند با آن مواجه است این است که آیا آقای مودی می‌تواند خود را از یک دیکتاتور قطبی به یک اجماع‌ساز متحد تبدیل کند.

با انجام این کار، او ثبات دولت هند را تضمین خواهد کرد و نوع جدیدی از سیاست را در هند آغاز خواهد کرد که قادر به انجام اصلاحات لازم برای اطمینان از ادامه تحول هند پس از پایان حکومت آقای مودی است. این همان عظمت واقعی برای آقای مودی و کشورش است. خوشبختانه، اگر او شکست بخورد، دموکراسی هند می تواند او را استیضاح کند.

آیا این اخبار اقتصادی برای شما مفید بود؟ امتیاز خود را ثبت کنید

(جمع: ۰ میانگین: ۰)