گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم – سید محمد طاهری: 23 فروردین ماه سال جاری در جریان حمله رژیم صهیونیستی به ساختمان دپارتمان کنسولی سفارت ایران در دمشق، هفت تن از مستشاران ما در سوریه جان باختند، یکی از این شهدا که پیش از این نام و عکسش در رسانه ها منتشر نشده بود.سردار محمدهادی هجرحیمی” بود.
شهید حاج رحیمی که در سال 1359 در کسوت مربی از پادگان امام حسین (ع) فعالیت خود را آغاز کرد، کم کم راه کمال و تحول را در پیش گرفت تا اینکه به فرماندهی یکی از رده های مهم نیروی قدس رسید. از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. به امام علی (ع) رسید و منشأ تحولات بسیاری در این قسمت و تربیت رزمندگان جبهه مقاومت شد.
پس از شهادت سردار حجازی به سمت معاون هماهنگ کننده سپاه قدس منصوب شد و پس از چند سال ضمن داشتن مسئولیت بالاتر به جانشینی شهید علی زاهدی در منطقه سوریه منصوب شد.
گروه دفاعی خبرگزاری تسنیم به مناسبت چهلمین سالگرد شهادت سردار حاج رحیمی در قالب پرونده ویژهفرمانده بدون مرزوی با یاران و خانواده شهید هجرحیمی به تحلیل ابعاد مختلف شخصیت و حکومت این سردار بزرگ پرداخت.
در چهارمین قسمت از گفتگوی ویژه «فرمانده بدون مرز» با سردار اکبر رحیمی رئیس سابق آمادگی و پشتیبانی نیروی قدس سپاه پرداخت کرده اند. سردار رحیمی فرزند شهید حاج رحیمی است و سال ها با این شهید همکاری نزدیک داشته و به همین دلیل وی را به خوبی می شناسد.
آنچه در پی می آید حاصل گفت وگوی خبرنگار دفاعی خبرگزاری تسنیم با سردار اکبر رحیمی است.
***
تسنیم: به عنوان اولین سوال، آقای حاج رحیمی را از کجا و چه زمانی شناختید و آیا با ایشان آشنا شدید؟
سردار رحیمی: من در سوم بهمن 57، یعنی از روز اول انقلاب، پاسدار شدم. در سه تا چهار ماه اول که انقلاب پیروز شد، کمیته کن بودم و با فاصله دو تا سه ماه بعد از تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عضویت آن نهاد درآمدیم.
در آن زمان در پاگان ولیعصر(عج) که در واقع مرکز عملیاتی سپاه بود مستقر بودیم، اما با پادگان امام حسین(ع) که مرکز آموزشی سپاه بود ارتباط مستقیم داشتیم. یک روز به پادگان امام حسین رفتیم که با آقای حاج رحیمی آشنا شدم، با هم سلام و احوالپرسی کردیم و با هم گرم شدیم. بعد از آن بیشتر با هم آشنا شدیم و با هم فامیل شدیم و دیدیم که آقای حاج رحیمی اهل بخش کن هستند و در روستای کشار ملک و باغی دارند. بعداً متوجه شدم که پدرش پسر عموی من باینک است و تا شروع جنگ با هم ارتباط داشتیم.
بیشتر بچه های سپاه در پادگان امام حسین (ع) آموزش دیدند. آقای حاج رحیمی از بهترین اساتید تاکتیک این پادگان در آن زمان بود. رابطه ما ادامه داشت تا اینکه من به لشکر 27 رفتم و او به لشکر 10 سیدالشهداء علیه السلام رفت. از آن به بعد ارتباط ما از راه دور شد و از آنجایی که من از آنجا نقل مکان کردم ارتباط ما به کلی قطع شد و فقط گاهی همدیگر را می دیدیم.
* ایجاد مراکز آموزشی در افغانستان برای نیروهای مقاومت
حدود سال 1356 متوجه شدم ایشان برای آموزش نیروی قدس آمده است و ایشان پیگیر موضوع آموزش نیروهای نهضت بودند و برای آموزش به کشورهای مختلف می رفتند. بعداً به لبنان رفت و به تأسیس مدرسه ای در گنت کمک کرد.
پس از بازگشت به ایران به دانشکده امام علی(ع) رفت و جانشین فرماندهی آنجا شد. در آن مدت بسیار با نهضت ها درگیر بود، البته قبل از اینکه به لبنان برود برای راه اندازی مرکز آموزشی به افغانستان هم رفت که بسیار مثمر ثمر بود.
وقتی از آنجا برگشت، به دلیل شرایط غذا و آب و هوا، ظاهرش بسیار خراب بود، اما این مشکلات برایش مهم نبود، همه سختی ها را به جان خرید تا بتواند مثمر ثمر باشد و به رسالت خود عمل کند.
بعد از اینکه ایشان رئیس لشکر امام علی(ع) شدند، جنگ های سوریه شروع شد. از آن زمان به بعد، او همیشه در ماموریت های نرو شرکت می کرد. در جنگ سوریه ابتدا درگیری های خیابانی از دمشق آغاز شد و بعدها داعش و گروه های تکفیری وارد صحنه شدند و مناطقی را به اشغال خود درآوردند. در آن زمان شهید حاج رحیمی چون فرمانده عملیات مستقیم بود باید به منطقه می رفت. بچه های حاج رحیمی هم در این مأموریت حضور داشتند و دائماً در منطقه بودند، از این رو شهید حاج رحیمی به دلیل عدم اطاعت از نیروهای خود و بزرگوارانی که برای سوریه داشت، مدام در منطقه بود.
سپس در 23 ژوئن 1993 درگیری ها در عراق آغاز شد و داعش حمله کرد و به سامرا رسید و به بغداد نزدیک شد. شهید حاج رحیمی از آنجا وارد مأموریت های عراق شد و بخشی از نیروهایش برای انجام امور مشاوره به عراق رفتند. بعد جنگ یمن شروع شد و در مسئله یمن دخالت کرد و کم و بیش در افغانستان فعال بود.
* نه شما راننده من هستید و نه من رئیس شما!
تسنیم: وجه تمایز شهید حاج رحیمی چه بود؟
سردار رحیمی: او مردی ساده، متواضع، با اخلاق و مذهبی بود. در نگهبانی از بیت المال و استفاده درست از آن بدون آسیب رساندن به اموال بیت المال بسیار کوشا بود. این را می فهمم چون درگیر این مشکلات بودم و فهمیدم یعنی از حداقل امکانات حداکثر استفاده را می کند.
یک بار راننده اش به من گفت، گفت یک روز پیش حاج آقا بودیم و بعد به ایشان گفتم حاج آقا من راننده شما هستم، حاجی ناراحت شد و گفت نه، شما راننده من نیستید، همکار من هستید، حالا یه کاری کن و من هم راننده هستم، یه کاری میکنم و با هم کار میکنیم و هیچ طبقه بندی نداریم و نه تو راننده منی و نه من رئیست.
همیشه لبخند بر لب داشت. من همین الان عکس هایش را در خیابان می بینم، می گویم لبخندت به دردت خورد. او همیشه چهره ای باز و لبخند بر لب داشت و واقعاً به آنچه می خواست رسید.
یکی دو هفته قبل از اینکه به منطقه برود او را دیدم. رفتارش با زمان فرماندهی یگان عملیات مستقیم و قبل از آن که معاون مدرس بود هیچ تفاوتی نداشت و با اینکه پست بالاتری داشت اما با زیردستان رفتاری متواضعانه داشت.
حضرت آقا در ماه رمضان در جمع مسئولان نظام اول سخنرانی کردند، دیدم سردار حاج رحیمی مصداق بارز این سخنرانی است. وی گفت: مسئولان نباید خودنمایی کنند و پست های بالاتری کسب کنند بلکه باید تلاش کنند تا کار مردم آغاز شود. مصداق بارز این کلام شهید حاج رحیمی بود، او هرگز برای کسب مقام بالاتر تلاش نکرد، بلکه همیشه در گرفتن مأموریت از دیگران پیشی گرفت.
تسنیم: از شهدا بیشتر به خاطر ویژگی های اخلاقی آنها صحبت می کنند و کمتر از توانایی های آنها یاد می کنند. لطفا در مورد نحوه حکومت و فرماندهی سیدالشهدا(ع) توضیحاتی بفرمایید؟
سردار رحیمی: او بیش از همه فرمانده یک یگان عملیاتی بود. یعنی جایی که می خواست کار کند این واحد باید وارد می شد. اگر شهید حاج رحیمی فردی بود که این کار را دوست نداشت یا نمی توانست انجام دهد هرگز این مسئولیت را بر عهده نمی گرفت.
شهید حاج رحیمی مردی شجاع و نترس بود و می دانست چه مسئولیتی را بر عهده گرفته است و واقعاً شایسته این مسئولیت بود. برایش فرقی نمی کرد در چه سمتی باشد، مهم ترین چیز برایش این بود که بتواند ماموریت محوله را به نحو احسن انجام دهد.
او عمدتاً در محل مأموریت حضور دارد. وی در سوریه به تمامی مناطق عملیاتی رفت و از نیروهای خود بازدید و در صحنه رهبری و کنترل آنها را بر عهده گرفت تا ماموریت بهتر انجام شود. او واقعاً مرد شجاعی بود و در مناطق آلوده و خطرناک حضور داشت تا مأموریت دچار مشکل نشود. او همیشه در صحنه نبرد بود و در عملیات شبانه در مناطق نبرد با داعش در خط مقدم جبهه حضور داشت.
ما با ارتش های دنیا فرق داریم. فرماندهان غربی در یک ساختمان امن می نشینند و با نیروهایی که چندین کیلومتر جلوتر هستند با تجهیزات بی سیم و تلویزیون صحبت می کنند، بعد می گویند برو فلان کار را بکن، اما فرماندهان ما همیشه جلوتر از چنین نیروهای ما بوده اند، شهید حاج رحیمی هم شجاع است. مرد، نترس و او مأموریت گرا بود و همیشه از همه جلوتر بود.
تسنیم: آیا با مشغله کاری شهید حاج رحیمی می توانست زمان کافی برای رسیدگی به امور خانواده خود بگذارد؟
سردار رحیمی: چنین فرماندهانی به مأموریت اختصاص داده شده اند. اما الحمدلله شهید حاج رحیمی خانواده خوب و متدینی دارد که قطعاً این مسائل را درک می کنند.
خانواده آقای حاج رحیمی وضعیت ایشان را درک کردند و ایشان را همراهی کردند. اخیرا که صحبت کردیم به او گفتم مراقب امنیت سوریه باش، مراقب باش. او به من گفت: اسرائیل می خواهد چه کند؟ آنهایی از ما که عمرمان را گذرانده‌ایم، آن را از دست داده‌ایم، با ماشین تصادف کرده‌ایم، تصادف کرده‌ایم و مرده‌ایم. یا مثلاً اینجا مریض شدن، سرطان و افتادن در رختخواب خوب است؟ واقعاً آقای حاج رحیمی شاهد حق خدادادی خود بود.
* حاج رحیمی مربی سران مقاومت بود
تسنیم: او یک تهدید امنیتی بود، یعنی اسرائیلی ها او را می شناختند؟
سردار رحیمی: بله، ایشان انسان موثری بودند، افرادی که در آن جایگاه هستند، دشمنان مطالعات و اطلاعات خود را در مورد آنها دارند، علاوه بر این که آقای حاج رحیمی انسان موثری بود و مربی بسیاری از رهبران گروه های مقاومت بود.
تسنیم: فرماندهی در این سطح چگونه اینقدر ناشناخته بود؟
سردار رحیمی: یکی از خصوصیات اخلاقی آنها بود، می خواست اسمش نباشد و وقتی گفتیم شرمنده شد. او به زیارت ائمه (علیهم السلام) بسیار علاقه داشت و اغلب به مشهد می رفت. هر وقت برای مأموریت به سوریه و عراق می رفتیم، می گفت برو زیارت، امین الله می گفت و بعد برو.
تسنیم: شهید حاج رحیمی در جنگ 33 روزه نقشی داشت؟
سردار رحیمی: بله، او در تربیت نیروهای جبهه مقاومت و حزب الله نقش دارد و کوشان نیز در این نبرد حضور دارد. چنین افرادی همیشه در سازمان مثمر ثمر هستند، شما می بینید که فردی مثل حاج رحیمی در این قدرت قدم می زند و نفس می کشد، وقتی جوانان خضوع و تقوای این فرد و عشق به ولایت و ولایت پذیری اش را می بینند. به عنوان نمونه از او پیروی کنید.
تسنیم: از کجا فهمیدی که شهید شده اند؟
سردار رحیمی: در فضای مجازی دیدم خبری منتشر شد که دقایقی پیش سوریه را زدند. بعد به محض دیدن عکس گفتم حتما به سفارت زده اند. سریع به بچه ها زنگ زدم ببینم حاج رحیمی هم تو ساختمان هست یا نه. با منطقه تماس گرفتم و متوجه شدم شهید شده است. لحظه بسیار بدی بود.
دو روز قبل از رفتنش با هم بودیم، یه کاری باهاش داشتم، گفتم میخوام یه کاری بکنم، چیکار کنیم؟ گفت بگذار بروم و 23 فروردین برگردم، با هم این موضوع را حل می کنیم.
* گفت عشق من این است که در منطقه باشم
تسنیم: یکی از سوالاتی که مطرح می شود این است که با وجود این تهدیدات، فرماندهان در این سطح چگونه به مناطق پرخطر اعزام می شوند؟
سردار رحیمی: آقای حاج رحیمی اهل سلامت نبودند، ایشان در زمان حضورشان جایگاه رفیع و مسئولیت مهمی داشتند، اما وقتی احساس کردند که منطقه به ایشان نیاز دارد و باید به آنجا برود، مطیع ولایت شد.
آقای زاهدی با او صحبت کرده بود و گفته بود من اینجا تنها هستم و کسی را ندارم، بیا اینجا کمکم کن و او هم قبول کرد. اگر دست ما باشد می گوییم اینجا جایگاه بالاتری داریم و راحت تریم و من با زن و بچه ام هستم اما ایشان قبول می کند و می آید و با آقای قاآنی صحبت می کند که من حاضرم به منطقه بروم. یعنی وقتی احساس نیاز کرد پست بالاتر و موقعیت راحت تری را رها می کند و به منطقه می رود.
این هم انتخاب خودش بود و هیچ اجباری در کار نبود. خودش اصرار کرد که اجازه بدهید وارد منطقه شوم و من در آنجا بیشتر از اینجا کارم را دارم. افرادی که فعال هستند همیشه دوست دارند در منطقه باشند و گوشه نشین نیستند. یعنی می خواهند بروند دستشان را روی آتش بگذارند. به همین دلیل حاضر شد پست را در اینجا تحویل دهد و به منطقه خاصی برود و در آنجا مأموریتی را انجام دهد. اکبر گفت: دوست دارم در منطقه باشم و بتوانم کمک کنم.
تسنیم: اگر حرف پایانی دارید به من بگویید.
سردار رحیمی: از اینکه یک رفیق، دوست، همسفر و یک انسان با اخلاق را از دست دادیم، برای خود متاسفیم. خوشا به حال او که جای خود را پیدا کرد و مزد این همه زحمت و شب های بی خوابی را گرفت. خداوند متعال این زحمات را می بیند و آقای حاج رحیمی نیز اجر خدمت و مجاهدت طولانی خود را دریافت کرد.
انتهای پیام/
